هنرمندان گمشده
هنرمندان گمشده
در زمان خلفای عباسی مردی عازم سفر بود کیسه ای پر از سکه طلا نزد کسی به امانت می سپرد و امین از او میخواهد جهت اطمینان خاطر آن را مُهر و موم کند.
صاحب سکه ها کیسه را مُهر و موم کرده و به سفر رفته و بعد از مدتی مراجعت کرد و کیسه را بهمان مُهر و نشان دریافت کرد. اما پس از گشودن، محتوی آن را مسکوک تقلبی دید. نزد کسی که زر را به امانت داده بود رفته و قضیه را گفته و امین انکار نموده و میگوید که دست نخورده و نشان به آن نشانی که کیسه را با مُهر و موم دست نخورده تحویلت دادم و ناچار صاحب زر در روزی که بارعام بود نزد خلیفه رفته و دادخواهی میکند.
خلیفه او را حواله به هفته دیگر داده و در این فرصت شال بسیار گرانبهای خود را پنهانی از هم دریده و بعد از جامه دار همان شال را با فلان لباس برای فلان روز می طلبد و جامه دار که شال را پاره شده می یابد پریشان شده و درصدد چاره بر می آید.
تا اینکه به راهنمائی دوستی نزد رفوگری رفته و شال را به او میدهد و درخواست رفع و رجوع پارگی شال میکند.
چند روز بعد شال را صحیح و سالم تحویل گرفته و در روز موعود نزد خلیفه میبرد و خلیفه هر چه وارسی میکند کمتر اثر پارگی در شال میبیند و جامه دار را خواسته و میگوید من عمدا شال خود را معیوب کردم و از تو میخواهم رفوگر را احضار کنی.
رفوگر حاضر شده مورد سوال و خطاب قرار میگیرد و بعد کیسه زر مرد شاکی را نشانش میدهند که آیا تو این را رفو کرده ای و جواب مثبت میدهد و جای رفو را که جزئی ترین نشانه ای در آن نبوده نشان خلیفه داده و مورد تحسین قرار میگیرد و خلیفه هم مرد خائن را طلبیده و مجبور به استرداد زر و محکوم به مجازات میکند....