پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ
داستان کوتاه خواندنی خنده ای
مرد جوان وارد طلافروشی شد و حلقهای را انتخاب کرد. طلافروش پرسید: «آیا میخواهید داخل حلقه نوشتهای حک شود؟»
مرد جوان گفت: «بله، لطفاً حک شود: تقدیم به عزیزترینم، آلیس.»
طلافروش پرسید: «آلیس خواهر شماست؟»
مرد گفت: «نه او دختری است که قرار است با هم نامزدشویم.»
طلافروش گفت: «من اگر جای شما بودم این را داخل حلقه نمینوشتم. اگر نظر شما یا او عوض شود دیگر نمیتوانید از این حلقه استفاده کنید.»
مرد گفت: «پیشنهاد شما چیست؟»
طلافروش گفت: «این را تقدیم میکنم: به اولین و آخرین عشقم. با این کار شما میتوانید از این حلقه بارها استفاده کنید. من خودم هم همین کار را کردم!!»