ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﯽ ﺗﻨﺘﻪ
ﯾﻪ ﺭﺏ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪ ﺗﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ ﺑﻌﺪﺵ ﮔﻔﺖ
ﯾﻪ ﺗﺎﭖ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺑﺎ ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﺳﻔﯿﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﺍﻧﻘﺪ ﻃﻮﻟﺶ ﺩﺍﺩﯼ
ﮔﻔﺖ ﺍﻭﻥ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻢ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺏ ﻧﺒﻮﺩ ﺭﻓﺘﻢ ﻋﻮﺿﺶ ﮐﺮﺩﻡ.
- ۰ نظر
- ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۰۷:۱۹
تاثير اعجاب انگيز نوزآپ در مدت زمان بسيار كوتاه كه خودتان نيز باورتان نمي شود | پاور بانک وسیله ای بی نظیر و شگفت انگیزی بوده برای شارژ انواع موبایل و تبلت و .. | روشهاي ويژه ي چگونگي افزايش واقعي قد از 5 تا 10 سانتيمتر در 10 هفته | بهترين براي قرينه سازي و متعادل سازي ابرو |
ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﯽ ﺗﻨﺘﻪ
ﯾﻪ ﺭﺏ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪ ﺗﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ ﺑﻌﺪﺵ ﮔﻔﺖ
ﯾﻪ ﺗﺎﭖ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺑﺎ ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﺳﻔﯿﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﺍﻧﻘﺪ ﻃﻮﻟﺶ ﺩﺍﺩﯼ
ﮔﻔﺖ ﺍﻭﻥ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻢ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺏ ﻧﺒﻮﺩ ﺭﻓﺘﻢ ﻋﻮﺿﺶ ﮐﺮﺩﻡ.
مجری: فامیل دور بالاخره از عروسی برگشتین؟
فامیل: آقای مجری خراب شد!
مجری: ای بابا رفتین اونجا چی رو خراب کردین!؟
فامیل: چیزی خراب نشد،میگم خر آب شد رفت تو زمین! هرچی میگردیم پیداش نمیکنیم!
مجری: جیگر گم شده!؟ خب زنگ بزنین به پلیس 110!
فامیل: زنگ زدیم،برگشت پرسید آخرین بار خرتون رو کجا دیدین؟ من گفتم وسط مجلس! اونم گفت شمارتو میدم پیگیری کنن بیان پدرتو دربیارن!
مجری: ای وای بدبخت شدیم!
فامیل: نترس آقای مجری خودم دوباره زنگ زدم بهشون درستش کردم
مجری: گفتی منظورم مجلس عروسی بود؟
فامیل: نه بابا گفتم "خر ما داشت وسط مجلس سخنرانی میکرد" که یه وقت اگه پیداش کردن بخاطر رقصیدن بهش گیر ندن!!"
ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ
ﻧﻤﻜﺪﻭﻧﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﭽﻮﻧﺪﻧﻴﺎ ﺑﻮﺩ
ﻫﻲ ﺗﻜﻮﻧﺶ ﻣﻴﺪﺍﺩ، ﻧﻤﻚ ﻧﻤﻴﻮﻣﺪ،
ﺧﻴﻠﻲ ﺁﺭﻭﻡ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﭙﻴﭽﻮﻧﺶ
ﺍﻭﻧﻢ ﺍﻭﻝ ﻳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮﺵ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻧﻤﻜﺪﻭﻧﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﻛﻴﻔﺶ .
.
.
.
ﻫﻴﭽﻲ ﺩﻳﮕﻪ، ﺻﺎﺣﺐ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻛﻪ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﻛﺮﺩ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﺯﺩ
مرد جوان وارد طلافروشی شد و حلقهای را انتخاب کرد. طلافروش پرسید: «آیا میخواهید داخل حلقه نوشتهای حک شود؟»
مرد جوان گفت: «بله، لطفاً حک شود: تقدیم به عزیزترینم، آلیس.»
طلافروش پرسید: «آلیس خواهر شماست؟»
مرد گفت: «نه او دختری است که قرار است با هم نامزدشویم.»
طلافروش گفت: «من اگر جای شما بودم این را داخل حلقه نمینوشتم. اگر نظر شما یا او عوض شود دیگر نمیتوانید از این حلقه استفاده کنید.»
مرد گفت: «پیشنهاد شما چیست؟»
طلافروش گفت: «این را تقدیم میکنم: به اولین و آخرین عشقم. با این کار شما میتوانید از این حلقه بارها استفاده کنید. من خودم هم همین کار را کردم!!»
به شکمم دست کشیدم وگفتم:راحتیا ...
من کار میکنم تو میخوری ...
اونم بهم گفت:ناراحتی؟؟؟
میخوای من کار کنم
تو بخوری ؟؟!! ...
جوابش کمرمو شکوند .
از من به شما نصیحت
اصلا با شکمتون دهن به دهن نشین..
دختره بم گفت برنامه ی وایبرو از
کجا گیر بیارم?
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
بش گفتم برو از برنامه بازار بگیر
نصب کن.
از میدون پونزده خرداد زنگ زده میگه:
من بازارم...
کدوم مغازه برم!
.شوهر همسایمون گل فروشه
وقتی میاد خونه بلند بلند زنشو صدا میکنه
مینای من
نرگس من
مریم من ....
به شوهرم گفتم یاد بگیر
همسایه زنشو چه قشنگ صدا میکنه
از اون ببعد شوهرم وقتی وارد خونه میشه
صدام میکنه
سوهان روح من
مته مغز من
چکش اعصاب من ..
آخه شوهر من ابزار فروشه
آشغالیه میاد دم خونه ب دختره میگه آشغال دارین؟دختره داد میزنه : مامان مامان آشغال داریم؟
مامانش میگه آره داریم
دختره هم میگه آره داریم دستت درد نکنه ، نیازی نیست نمیخوایم!!
خوشبختانه آشغالیه رو موقع خوردن دینامیت دستگیر کردن...
زنگ زدم 118 یکی از این خانوما جواب داد:
راهنمای 547 بفرمایید..
گفتم: سلام خانوم، شماره نمایندگی و تعمیرگاه مرکزی پورشه رو میخواستم. آدرسشم اگه دارین لطف کنین.
راهنما چی : پورشه؟ میخواین برین اونجا؟ آخه آدرسش اصلا سرراست نیست.
شما یه توک پا بیاین دنبال من باهم بریم اصلن.
گفتین پورشه دیگه؟ اصلن من میام اونجا باهم بریم. تنها برین گم میشین
من واقعا فکرشو نمیکردم یه کارمند انقدررر وظیفه شناس باشه. واقعا از اداره مخابرات ممنونم.
فقط خدا کنه زودتر بیاد تا من برسم این آبدارچی که میخوانو استخدام نکرده باشن...!!
دختر همسایمون کلید نداشت پشت در مونده بود گفتم کارت ملیتو بده بندازم تو درز در زبونه میره عقب ، در باز میشه
.
.
گفت واقعاااااً؟ واااااااااااااااای چه جالب ، مرسی... همرام نیست ولی " کد ملیمو حفظم ! "
.
هیچی دیگه کد ملیشو ازش گرفتم درو باز کردم ولی جای سرم از شدت ضربه رو در خونشون موند