دختــره 13 سالشه استاتوس گذاشته خیلی سخته ببینی عشقت دستاش تو دستای کس دیگس...
من 13 سالم بود پشت کمدمو به امید پیدا کردن یه راه به سمت سرزمین نارنیا بررسی میکردم
- ۰ نظر
- ۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۷:۲۳
تاثير اعجاب انگيز نوزآپ در مدت زمان بسيار كوتاه كه خودتان نيز باورتان نمي شود | پاور بانک وسیله ای بی نظیر و شگفت انگیزی بوده برای شارژ انواع موبایل و تبلت و .. | روشهاي ويژه ي چگونگي افزايش واقعي قد از 5 تا 10 سانتيمتر در 10 هفته | بهترين براي قرينه سازي و متعادل سازي ابرو |
دختــره 13 سالشه استاتوس گذاشته خیلی سخته ببینی عشقت دستاش تو دستای کس دیگس...
من 13 سالم بود پشت کمدمو به امید پیدا کردن یه راه به سمت سرزمین نارنیا بررسی میکردم
رفیق رو از هر طرف بخونی رفیقه !
.
قـیـفـر
:|
عه گند زدم ک
:|
من همون پست طنز بزارم بهتره
به نظر من اگه شهرام شب پره فوتبالیست میشد تا الان ایران 8-7 بار قهرمان جهان میشد! ینی قدرت سر زدنای شهرام 2 برابر شوتای کریس رونالدوئه
آدمک آخر دنیاست بخند...
آدمک مرگ همینجاست بخند...
دست خطی ک تو را عاشق کرد...
بازی کاغذی ماست بخند...
آدمک خر نشوی گریه کنی...
دنیا سراسر سراب است بخند...
آن خدایی ک بزرگش خواندی...
ب خدا مثل تو تنهاست بخند...
چگونه مثل من بشید...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
با چه اعتماد به نفسی هم اومد پایین!
بدو بالا تا کسی ندیدتت :|
فک کردی الکیه مث من شدن؛ من یدونم واسه نمونم
هیچکس نفهمید که خدا هم تنهاییش را فریاد میرند " قُل هُو اللهُ اَحَد ".....!!
سر گروهبان یه پادگان اموزشی رو کرد به گروهان تحت امرش و گفت:
همه ی شما به خاطر بی نظمی و سر پیچی از دستور باید تنبیه بشید،
زود نفری ده بار روی زمین شنا برید و شروع کرد به شمردن؛
یک، دو، سه ، چار، پنج، شیش، هفت، هشت، نه... نه...نه...نه...نه... و
همین طور به گفتن عدد نه ادامه داد!...
بعد از چند دقیقه یه لبخند کجکی زد و گفت:
میدونم الان دارین تو دلتون بهم فحش میدین ولی این یونیفرمی که تنمه ضد فحشه!
یهو یه صدا از بین گروهان به گوشش خورد؛
مگه مامانت هم یونیفرم میپوشه؟؟
گوگل : من صاحب همه چی ام
فیسبوک : من همرو میشناسم
اینترنت : من نباشم هیچ کدومتون نیستید
.
....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
برق : گوه نخورید بابا
با دوس دخـدرم رفته بودم پارک بعد دیدم بابام داره زنگ میزنه ...
با صدای خوابالود گفتم : بلــــــــــــــــــــه ...
گفت : سلام بابا کجایی ...
با خمیازه گفتم : خونه خوابم چطور ...
گفت : هیچی داشتم رَد میشدم دیدم یه ماشین دقیقا مثل ماشین تو بغل پارک گذاشته بود نگران شدم ......
عاخه از گلگیر تا در عقبو زده بودن ...
من گفتم نه بابا من خونه خوابم بای ...
منو میگی ریــدم تو خودم ! سریع دست طرفو گرفتم دویدم سمت ماشین ...
همین که رسیدم دیدم بابام وایساده ...
هیچی دیگه معرفی کردم : بابا نازیلا ، نازیلا بابام
الانم متواریم ...
کسی جایی واسه خواب داره
در زندگی باید دو عامل را هدف زندگی قرار داد :
رسیدن به آنچه که می خواهی
لذت بردن از آن